گنجشكك اشي مشي

شب به خير زندگي

1391/10/26 16:21
نویسنده : مامان اشي
391 بازدید
اشتراک گذاری

كنارم آرميده بودي .

مي گفتم و مي گفتي.

كم كم خسته شدي.

پشتت را به من و رويت را به عروسكت كردي.

گفتي:

مامان! ديگه باهام حرف نزن!

خوابم مي ياد.

بعد جابه جا شدي و آرام گفتي:

شب به خير زندگي...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان نيروانا
3 بهمن 91 13:15
خداي من ! اين كه خودِ شرابه !!!
شیوا
4 بهمن 91 9:08
بعدسالی سرزدم به وبلاگت. بوس به مانلی ومادرش.