گنجشكك اشي مشي

سرزمين گم شده ي پرنده اي به نام ساگا

1390/6/30 15:06
نویسنده : مامان اشي
486 بازدید
اشتراک گذاری

 


سرنوشت عجيب و زيباي تو مرا به زندگي عاشق تر مي كند،ساگا !

وقتي سومالي از رنج گندم گريه مي كرد،تو در بهشت كوچكي كه بطن مادرت بود ، به

 زندگي  در خواب لبخند مي زدي و نمي دانستي اينجا  در آسمانٍ هستي،برخي تكه ابرها

 بدجوري خاكستري اند و باران‌هاي سياه سياه مي بارانند...

زندگي اما از چشم هاي پر تلالو تو خجالت كشيد و برايت چاره اي عاشقانه انديشيد:

دختري كه توي چشم‌هاش ،دريا موج مي زد ،كتابش را بست….

تو  از خواب در بهشت كوچكت خسته بودي و دلت  دريايي را مي خواست كه موج‌هاش

توي چشم فتانه پيدا بود. 

حالا نشسته اي روي دامن فتانه و از ‌ گل‌هاي دامنش ،عطر زندگي مي نوشي. 

و فتانه در ني ني چشمان تو ،كتاب زندگي و عشق را از نو مي خواند و به تمامي زبان

 هاي دنيا ترجمه مي كند....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

شیپلپلون
27 شهریور 90 14:48
سلام .خیلی پر احساس بود وادبی
مامان آرمان
30 شهریور 90 23:02
سلام عزیزان.تشکر بابت تبریک تولد آرمان.خوشحالمون کردید.
مامان کيانا
5 مهر 90 10:11
زيبا بود عزيزدلم........هردوتونو ميبوسم





مرسي دوست عزيز و ناديده ام.سلامت باشيد.