زندگي با طعم مانلي
عزیزک سیاه چشمم!
من دنیا را دوست نداشتم و از ته دل خندیدن را نمی شناختم. اهل غمبارگی بودم . خیال می کردم شادی یعنی ناآگاهی .حالا اما با حضور تو زندگی برای من طعم شادی و دلخوشی دارد . نمی دانی چه مفهوم عظیم و زیبایی از زندگی برایم به همراه آورده ای. ممنونم که ذائقه مرا به طعم حقیقی زندگی آشنا کردی.ممنونم دخترم که خدا زندگی را با دست های کوچک و زیبای تو به من از نو هدیه کرد.دوستت دارم زیاد مانلی ! و تو تا مادر نشوی هرگز معنای احساس ژرف مرا درک نخواهی کرد.باز هم دوستت دارم و دعا.
مامان عاشق تو
اشرف باقری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی