گنجشكك اشي مشي

بالشت پرم،دختر...

1390/8/29 11:35
نویسنده : مامان اشي
689 بازدید
اشتراک گذاری

دختر،دخترم ،دختر...

بالشت پرم دختر...

مانلي خدا پدرت را برايت نگهدارد.

اين بيت را كه نوشتم ،پدرم برايم مي خواند.صداش هنوز توي گوشم شنيده مي شود.بعدش هم مي خواند:

فردا كه برم بازار...

بهرت مي خرم جوراب...

به فراخور اوضاع ماليش ،به جاي جوراب چيزهاي ديگر مي گذاشت:عروسك،پيرهن....

يادش خوش.جاش توي زندگيم خيلي خاليه....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

كلئوپاترا
30 آبان 90 4:59
پدرم واژه ي عميق مهرباني در خشونت تمام روزهاي سياه ...

مانلي شبيه فرشته ها شده توي اين عكس پروفايلش .. چشم هايش مي كشدم ... !


ممنونم عزيز دل ولي عجيب است كه من در صفحه اصلي وبلاگ هنوز همان تصوير قبل را دارم.

سپید مامان علی آقا
1 آذر 90 11:33
سلام

من اتفاقیبه وبلاگ شما سرزدم

چقدر حس پدرانه را قشنگه به رشته تحریر در آوردید
امیدوارم شما و همسرتون همیشه سایتون بالای سر مانلی عزیز باشد


ممنونم .

كلئوپاترا
5 آذر 90 5:30
احتمالا اگه اون عكس قبلي رو داريد سيستم كش كرده بايد با يه مرورگر ديگه ببينيد تا درست بشه
نگين
7 آذر 90 15:54
سلام دوست خوبم اميدوارم كه هميشه خوب و خوش و سلامت باشيد .
كلئوپاترا
8 آذر 90 11:59
عكس هاي مانلي را روي سيستم ذخيره كرده ام .. وقت هايي كه مي گردم ميان عكس هاش .. دلم بدجور هوايي مي شود.. كاش مي شد ببينم اين فرشته ي كوچك ات را بانو فرشته ي خوشبختي كه مهربان مادري چون تو دارد