با تو از خدا چه بگویم عروسکم؟
داشتی لیمو شیرین می خوردی.برش های لیمو را می دادی دست من که هسته هاش را در بیاورم.
پرسیدی:
مامان چرا لیمو شیرین دونه (هسته) داره؟
گفتم:
برای اینکه لیمو شیرین تموم نشه.اگه این هسته رو توی باغچه بکاریم،درخت لیمو در میاد و لیمو می ده.این طوری هیچ وقت لیموشیرین تو دنیا تموم نمی شه.
سکوت کردی و مشغول خوردن شدی.پنج دقیقه ای گذشت و دوباره پرسیدی:
مامان...تو گفتی ما رو خدا آفریده.پس خدا رو کی آفریده؟
بوسیدمت و گفتم:
مامانی این سوالت خیلی سخته.من بلد نیستم جوابتو بدم.بزرگ که شدی می ری دانشگاه و استادت جوابتو می ده .اون بلده.
به راستی من نمی دانم چه تصویری از مذهب در اندیشه و دل تو ایجاد کنم.گاهی حیرت می کنم از پرسشهای بزرگی که از مغز کوچولوی تو بیرون می تراود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی